د
تبلیغات X
سفارش بک لینک
نرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکی
آموزش ارز دیجیتال
لباس خواب
ابزار بتادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
مجوز موسیقی
وی شاپ
Buy kaspa miner
Buy ks3
Ks3 miner
هنگ درام
لیوان حجامت شعبانی
تولید پاکت پستی
ارسال بسته
فایل گپ
پنل فروشندگان

محصول یاب - اجتماعی

محصول یاب - اجتماعی

موضوعات
Category

کدهای اختصاصی
Code

کدهای اختصاصی
Site Statistics

» بازديد امروز : 2340
» بازديد ديروز : 184
» افراد آنلاين : 1
» بازديد ماه : 2526
» بازديد سال : 2339
» بازديد کل : 22522
» اعضا : 0
» مطالب : 37

روانشناسی اجتماعی


تاریخ انتشار پست : 1396/5/4 بازدید : 123

      
     

بر طبق گفته گوردون آلپورت، روان‌شناسی اجتماعی، نظامی است که از روش‌های علمی برای «درک و توضیح چگونگی تأثیرپذیری افکار، احساسات و رفتار افراد از حضور واقعی، تخیلی یا ضمنی انسان‌های دیگر» استفاده می‌کند (1985).

روان‌شناسی اجتماعی به محدوده وسیعی از موضوعات اجتماعی، شامل رفتار گروهی، درک اجتماعی، رهبری، رفتار غیرکلامی، همرنگی با جماعت (همنوایی)، پرخاشگری و پیشداوری (تعصب) نظر می‌افکند. باید توجه داشت که روان‌شناسی اجتماعی تنها درباره در نظر گرفتن تاثیرات اجتماعی نیست بلکه درک اجتماعی و تعاملات اجتماعی نیز برای درک رفتار اجتماعی ضرورت دارند.

تاریخچه کوتاه روان‌شناسی اجتماعی
با وجودی که افلاطون ایده «خِردجمعی» را مطرح کرد و مفاهیمی چون تسهیلات اجتماعی در اواخر قرن هجدهم میلادی مطرح گشت امّا پس از جنگ جهانی دوم بود که پژوهش‌ها در زمینه روان‌شناسی اجتماعی آغاز گشت. وحشتی که از نسل‌کشی یهودیان (هولوکاست) به وجود آمده بود پژوهشگران را واداشت که به مطالعه تأثیرات اجتماعی، همنوایی و اطاعت بپردازند.

دولت آمریکا نیز علاقه‌مند شد که مفاهیم روان‌شناسی اجتماعی را برای تاثیرگذاری بر شهروندان به کار بندد. روان‌شناسی اجتماعی به رشد خود در طول قرن بیستم ادامه داد و الهام‌بخش پژوهش‌هایی گردید که به درک بهتر ما از رفتار و تجربه اجتماعی انجامیده است.

تفاوت روان‌شناسی اجتماعی با سایر حوزه‌ها
درک تفاوت‌های روان‌شناسی اجتماعی با نظام‌های دیگر اهمیت دارد. روان‌شناسی اجتماعی گاهی با روان‌شناسی شخصیت، خردمندی قومی ( flok wisdom ) و یا جامعه‌شناسی اشتباه گرفته می‌شود. چه چیزی روان‌شناسی اجتماعی را متمایز می‌سازد؟ برخلاف خردمندی قومی که بر مشاهدات داستان‌گونه (anecdotal- observation ) و تعبیرات ذهنی تکیه دارد، روان‌شناسی اجتماعی روش‌های علمی و مطالعات تجربی پدیده‌های اجتماعی را به خدمت می‌گیرد.

روان‌شناسی شخصیت بر روی ویژگی‌ها، خصوصیات و طرز فکر فردی تمرکز دارد در حالی که روان‌شناسی اجتماعی تمرکزش بر وضعیت‌ها و شرایط است. روانشناسان اجتماعی به اثراتی که محیط و تعاملات اجتماعی بر روی نگرش‌ها و رفتارها می‌گذارند علاقه‌مندند.

و سرانجام، درک تفاوت بین روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی از اهمیت زیادی برخوردار است. با وجودی که مشابهت‌های زیادی بین این دو وجود دارد، امّا جامعه‌شناسی، رفتار اجتماعی و تأثیرات آن را در یک سطح خیلی گسترده‌تر در نظر می‌گیرد. جامعه‌شناسان به نهادها و فرهنگی که بر روانشناسی اجتماعی تأثیر می‌گذارد علاقه‌مندند. در حالی که روان‌شناسان بر روی متغیرهای وابسته به موقعیت (متغیرهای موقعیتی) که بر رفتار اجتماعی اثر می‌گذارند تمرکز می‌کنند. با وجودی که روان‌شناسی و جامعه شناسی هر دو به مطالعه موضوعات مشابهی می‌پردازند امّا آن‌ها به این موضوعات از دیدگاه‌های متفاوتی می‌نگرند.

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

http://psychology.about.com

تربیت اجتماعی چیست؟


تاریخ انتشار پست : 1396/2/12 بازدید : 34

تربیت اجتماعی در جایی تصوّر می شود که برای انسانهای دیگر در اجتماع، حقوق و تکالیفی در نظر گرفته شود. زیرا «تربیت» فرایندی است که در بُعد اجتماعی هدفش تسهیل عمل به وظائف اجتماعی در مقابل سایر انسانها و موقعیت های اجتماعی است. بنابراین لازمه یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی، در جامعه می باشد و این نظام باید بتواند با ساده ترین روشها متربّیان خود را به حقوق اجتماعی یکدیگر آشنا ساخته و رفتار مطابق آنها را درخواست نماید.

تمامی مکاتب الهی و بشری این اصل را پذیرفته اند که در صورتی می توان به جامعه نظم و ثبات بخشید که حقوق و تکالیفی که برای انسانها در نظر گرفته شده به خوبی مورد عمل قرار گیرد.

از دیدگاه امام علی علیه السلام مسلمانان در جامعه اسلامی با یکدیگر برادر بوده و میان آنها حقوق و تکالیفی وجود دارد: «ولأخیک علیک مثل الذی لک علیه1؛ هر حقّی تو به گردن برادرت داری، او هم به گردن تو دارد». از سوی دیگر، حضرت معیار جامعی برای انتخاب رفتار مناسب و شایسته در برابر سایر برادران دینی به دست می دهد که انسان با به کار بستن آن می تواند جامعه اسلامی را به گلستان ابدی تبدیل نماید، و با داشتن این قاعده کلّی، دیگر نیاز چندانی به تعیین مصادیق در برخوردهای اجتماعی باقی نمی ماند. حضرت می فرماید: «ایّ کلمة حکم جامعة ان تحبّ للناس ما تحبّ لنفسک و تکره لهم ما تکره لها.2 چه سخن حکیمانه جامعی است که هر چه برای خود می خواهی، برای مردم نیز همان را بخواه و آنچه برای خود نمی پسندی، برای آنان نیز نپسند.»

اهداف تربیت اجتماعی

هدف از تربیت اجتماعی چیست؟ مربیان از تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان در پی چه مقصودی هستند؟

برخی هدف از تربیت اجتماعی کودک را در وهله اوّل، ایجاد آمادگی برای انطباق با محیط اجتماعی می دانند.3 عدّه ای به طور مفصّل برای «تربیت اجتماعی» اهدافی را به شرح ذیل بیان کرده اند:

1. رعایت حقوق همه انسانها و مراعات انصاف در برخورد با آنان.

2. ایجاد روابط مهرآمیز و همراه با گذشت و فداکاری و ایثار با دیگر مؤمنان و مسلمانان. 3. تکریم مؤمنان و بالأخص دانشمندان و فقهای اسلام.

4. تقویت روحیه خدمت و اهتمام به امور مسلمانان.

5. تقویت روحیه تعاون در کارهای خیر و تقوا و تکافل اجتماعی.

6. ایجاد روحیه تفاهم و برادری میان مؤمنان و مسلمانان و تحکیم روحیه مساوات خواهی.

7. تقویت سعه صدر در معاشرت و ایجاد روحیه همفکری و شور و تبادل نظر.

8. پرورش روحیه عدالت خواهی و داوری به حق و پذیرش آن، هر چند به زیان شخص و بستگانش باشد.

9. تقویت احساس تعهّد نسبت به هدایت و رشد و آگاهی دیگران.

10. ایجاد روحیه ستیز در برخورد با ستمکاران در حدّ عدل اسلامی.

11. تلاش برای اصلاح ذات البین و رفع اختلاف بین مسلمانان.

12. ایجاد روحیه دعوت به خیر و توصیه به حق و توصیه به صبر.

13. شناخت معروف و منکر و پذیرش مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر.

14. تعظیم شعائر اسلامی و تحکیم موقعیت مساجد و جماعات و مراکز عبادی و دینی.

15. ایجاد عادت به نظم و انضباط در همه مناسبات فردی و اجتماعی.4

به نظر می رسد که تربیت انسانی نمی تواند در تمامی ابعادش (از جمله تربیت اجتماعی) در نهایت، اهدافی متفاوت با خلقت انسان داشته باشد. خداوند در مورد هدف آفرینش می فرماید: «و ما خلقتُ الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»5؛ و ما جنّ و انس را نیافریدیم جز آن که خدا را عبادت نمایند.

برخی عبادت را به معنای «شناخت» تفسیر کرده اند.

به هر حال، نظام واحد نیازمند به هدف واحد برای اجزا و عناصر خویش می باشد و هدف واحد تمامی انواع تربیت ها می بایست به «عبادت و شناخت» خدا منجر شود. بر همین مبنا و اساس، هدف از تربیت اجتماعی در نهایت، «قرب الهی» است هر چند اهدافی که یاد شد، اهداف متوسّطی می باشند که همه به یک نقطه نشانه رفته اند.

حضرت علی علیه السلام هدف از تعاون و همکاری را با یکدیگر، طاعت فرمان الهی معرّفی کرده و می فرماید:

«فهلمّ ایّها النّاس الی التّعاون علی طاعة اللّه عزّوجلّ و القیام بعدله و الوفاء بعهده و الانصاف له فی جمیع حقّه6؛ ای انسانها! به سوی تعاون بر اطاعت خداوند عزّوجلّ و قیام به عدل او و وفاء به پیمانش و انجام تمامی تکالیفی که خداوند بر بنده اش واجب نموده، بشتابید.»

در نتیجه، منطبق شدن با ارزشهای اصیل و هنجارهای صحیح جامعه و انصاف و اهتمام به امور دیگران و.... می بایست در مسیر «اطاعت فرمان الهی» صورت گیرد.

تربیت اجتماعی نوجوانان

پس از بیان کلیات و مقدماتی که در تبیین و تشریح مطالب اصلی، نقش به سزایی دارند، در این قسمت به بیان دیدگاه ها و راهکارهای امام علی علیه السلام در خصوص «تربیت اجتماعی نوجوانان» پرداخته می شود و مباحث زیر مورد بررسی قرار می گیرد:

1. روشهای تربیت اجتماعی نوجوانان.

2. بایسته های تربیت اجتماعی نوجوانان.

3. آسیب شناسی تربیت اجتماعی نوجوانان.

روشهای تربیت اجتماعی نوجوانان

از مطالعه و تعمّق در گفتارها و سفارش های حضرت علی علیه السلام به فرزندانش می توان منشور جامعی از شیوه های تربیت اجتماعی نوجوان را استخراج کرد؛ از جمله:

الف) شناخت و استدلال

از کلمات و سیره امام علی علیه السلام در توصیه هایی که به فرزندانش در باب تربیت اجتماعی فرموده، استفاده می شود که ایشان اصرار دارند که فرزندان با موضوع دقیقاً آشنا شده و جوانب مختلف آن را مورد موشکافی قرار دهند. و حضرت خود بارها در توصیه های تربیت اجتماعی به استدلال و برهانهای مناسب مبادرت ورزیده است و این مطلب به انسان شناسی حضرت بازمی گردد؛ حضرت انسان را دارای عقلِ خلاّق و مبتکر در نظر گرفته که برای رفتارهایش توجیه عقلانی جستجو می کند، برخلاف روش بکر که بر اساس محرّک و پاسخ و تشویق و تنبیه، روش تربیتی خود را استوار کرده و قوه خرد آدمی را از نظر دور نگه داشته است.

حضرت به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید: «و استدلل علی ما لم یکن بما کان فانّما الاُمور اشباه7؛ بر اموری که هنوز محقّق نشده، به واسطه اموری که تحقّق یافته، استدلال کن زیرا امور، شبیه یکدیگرند.»

حضرت برای مباحث تربیتی، فرزندش را سفارش به استدلال کرده و روش آن را به او آموخته است.

ب) شیوه موعظه

امام علی علیه السلام برای تربیت فرزند در عرصه های اجتماعی، گاه به موعظه و نصیحت پرداخته و با لحنی آکنده از مهر و محبت و دلسوزی، به راهنمایی فرزند خود همّت گماشته است. در بیشتر نصایح و مواعظ حضرت عبارت «یا بُنیّ؛ ای فرزندم!» مشاهده می شود؛ از جمله: «ای بنیّ انّی لما رَأَیتُنی قد بلغت سنّاً و رأیتنی ازداد وهناً بادرتُ بوصیّتی الیک و اوردتُ خصالاً منها قبل أن یعجل بی اجلی،8 پسر جان! چون نگریستم که پا به سال نهاده ام و روز به روز سستی و ضعفم می افزاید، چنان دیدم که اندرزها و سفارش های لازم را به تو بگویم، پیش از آنکه دست اجل گریبانم را بگیرد.»

ج) الگوپذیری

یکی از بهترین راههای تربیت اجتماعی نوجوان، ارائه الگوی مناسب و شایسته است؛ قرآن کریم وجود مقدّس پیامبر را بهترین الگوی انسانها بیان کرده و می فرماید: «لقد کان لکم فی رسول اللّه اسوةٌ حسنةٌ»9؛ برای شما در شخصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله الگوی نیکویی است.

به طور کلّی، الگوها نقش تعیین کننده ای در رشد یا انحطاط انسانها دارند، و معمولاً انسان تمایل دارد در تمامی گفتار و کردار و حرکات و سکنات، از مقتدا و الگوی خود تبعیت نماید.

برای اینکه فرایند تربیت اجتماعی تسهیل گردد، می بایست الگوهایِ اجتماعی مناسبی برای نوجوان ترسیم کرد تا او بتواند با آنها ارتباط عاطفی ایجاد کرده و مجذوب او گردد. کودکان می بایست ارزشهای موجود را در رفتار والدین و مربّیان خود تجسّم ببینند.10

حضرت علی علیه السلام با توجّه به این اصل بنیادین، می فرماید: «ولیتأس صغیرکم بکبیرکم و لیرؤف کبیرکم بصغیرکم و لاتکونوا کجفاة الجاهلیة لا فی الدّین تتفقّهون و لا عن اللّه تعقلون11؛ می بایست کوچکترها به بزرگترها تأسّی و اقتدا نمایند و بزرگترها باید به کوچکترها مهربانی کنند و مانند جفاکارانِ جاهلیت نباشید که نه در دین تفقّه کنید و نه درباره خدا بیندیشید.»

د) رعایت اعتدال

انسان دارای ابعاد و حوزه های متعدّدی در رفتار اجتماعی است که دل باختگی به برخی عرصه ها و غفلت از دیگر موارد، موجب رشد نامتعادل و در نتیجه نقصان شخصیت اجتماعی خواهد شد. کار، عبادت، درس خواندن، دوستی، تفریح، مسافرت و... مقولاتی است که انسان در زندگی با آنها برخورد دارد؛ طبقه بندی و قرار دادن هر یک در جایگاه خود، می تواند زندگی شیرین و آرام و در عین حال با نشاطی را برای انسان به همراه داشته باشد. امیرمؤمنان علیه السلام در این زمینه می فرماید: «علیک بالقصد فی الاُمور فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل12؛ بر تو باد در تمامی کارها میانه روی را پیشه سازی، پس هر کس از اعتدال و میانه روی تجاوز نماید، ستم کرده و کسی که راه اعتدال در پیش گیرد، عدل را رعایت نموده است.»

حضرت در هنگام شهادت به فرزندش خطاب می کند: «واقتصد فی معیشتک و اقتصد فی عبادتک»13؛ در امور زندگی و انجام عبادت، معتدل و میانه رو باش.»

ه.) مشورت

مشورت در کارها، موجب شکوفایی استعدادهای درونی افراد شده و زمینه الفت و مهربانی آنها را آماده می سازد. قرآن کریم به پیامبر اکرم دستور می دهد که در امور مربوط به مردم، با آنها مشورت نماید. «و شاورهم فی الأمر»14

باید به نوجوان آموخت که در امور پیچیده اجتماعی از سر خامی برخورد نکند و پیوسته از نظرات و افکار دیگران استفاده نماید. حضرت علی علیه السلام در مورد اهمیت مشورت می فرماید: «الاستشارة عین الهدایة و قد خاطر من استغنی برأیه15؛ مشورت و نظرخواهی از دیگران، عین هدایت است و کسی که تنها به فکر خود اعتماد نماید، خویشتن را به خطر انداخته است.» حضرت در سفارش به فرزندش امام حسین علیه السلام می فرماید: «من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء16؛ هر کس در مسائل زندگی در چهره نظرات گوناگون نیک بنگرد، مراکز اشتباه را دریابد.»

وقتی انسان نظرات مختلف پیرامون یک موضوع را مطالعه کند و آنها را با یکدیگر مقایسه نماید، می تواند راه صحیح را تشخیص داده و خطاها را شناسایی و از آنها پرهیز کند.

و) تجربه تاریخی

مطالعه تاریخ و درک تجارب ارزنده ای که از زندگی گذشتگان به دست می آید، می تواند چراغ فروزانی برای مسیر آینده انسان ترسیم کند. یافتن علل و عوامل رشد و انحطاط گذشتگان و تفکّر در عاقبت زندگی آنان، در تربیت اجتماعی بسیار اهمیت دارد. بر همین اساس، امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام مطالعه تاریخ و درس گرفتن از سرنوشت آنان را توصیه کرده است: «و اعرض علیه اخبار الماضین و ذکره بما اصاب من کان قبله و سر فی بلادهم و آثارهم و انظر ما فعلوا و این حلوا و عمّن انتقلوا....17؛ سرگذشت پیشینیان را بر آن (قلبت) عرضه کن، مصائب گذشتگان را به یادش آور، در شهر و دیار و آثار آنان سیاحت کن و بنگر که چه کردند؟ کجا بار افکندند، از چه عزیزانی دل شستند و رفتند؟!»

در جای دیگر، می فرماید: «من به اندازه گذشتگان عمر نکرده ام، ولی چندان در رفتار آنان نگریسته ام و در اخبارشان اندیشیده ام و در باقی مانده آثارشان سیر کرده ام، که همانند یکی از آنان گشته ام. بلکه چون از همگی اخبارشان آگاهی یافته ام، گویی از اوّل تا به آخر همراهشان بوده ام، و روشنی ها را از تیرگی ها و سودها را از زیان ها بازشناخته ام و از هر چیز، گزیده اش را ویژه تو ساختم.»18

آری، حضرت با این روش می خواهد تجارب ارزشمند گذشتگان را در کوتاه ترین زمان ممکن در اختیار فرزندش قرار دهد تا او با انتخاب راه صحیح، آینده خویش را درخشان سازد.

ز) زمان شناسی

هر کاری را نمی شود در هر زمانی انجام داد؛ هر زمانی را برای عملی ساخته اند و از این روی می بایست تناسب فعل و زمان و مقتضیات آن را در نظر گرفت.

تربیت ـ به ویژه در عرصه اجتماعی آن ـ به زمان و وقت مناسب خود احتیاج دارد تا شکوفایی لازم را پیدا کرده و موجب رشد شخصیت آدمی گردد.

حضرت علی علیه السلام با درک عمیق «زمان شناسی» به فرزند خود یادآور می شود که این فرصت نوجوانی برای رشد و تربیت تو بسیار مناسب است و باید از آن بهره کافی ببری. آن حضرت می فرماید:

«و رأیت حیث عنانی من امرک ما یعنی الوالد الشّفیق و اجمعت علیه من ادبک ان یکون ذلک و انت مقبل العمر و مقتبل الدّهر ذونیةٍ سلیمة و نفس صافیة؛19 پس آن گونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش می پسندد، من نیز بر آن شدم تو را با خوبی ها تربیت کنم؛ زیرا در آغاز زندگی قرارداری، تازه به روزگار روی آورده ای، نیّتی سالم و روحی باصفا داری.»

و در جای دیگر، می فرماید:

«و انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما القی فیها من شی ء قبلته فبادرتُک بالأدب قبل ان یقسوا قلبک و یشتغل لبّک20؛ همانا قلب نوجوان همچون زمین ساده ای است که هر بذری را می پذیرد. من پیش از آن که قلب تو سخت و عقلت (به مطالب گوناگون) گرفتار و مشغول گردد، به تربیت تو مبادرت کردم.»

پی نوشت ها:

1. تحف العقول، ص 92.

2. همان، ص 83.

3. ماهنامه تربیت، مقاله «اصول تربیت اجتماعی کودکان دبستانی»، سال دهم، فروردین 1374، ص 24.

4. جامعه و تعلیم و تربیت، ص 186 و 187.

5. ذاریات / 56.

6. نهج السّعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 2، ص

تمامی حقوق برای نویسنده محفوظ میباشد