محصول یاب - آرشیو 1396/7

موضوعات
Category

کدهای اختصاصی
Code

کدهای اختصاصی
Site Statistics

» بازديد امروز : 2340
» بازديد ديروز : 184
» افراد آنلاين : 1
» بازديد ماه : 2526
» بازديد سال : 2339
» بازديد کل : 22522
» اعضا : 0
» مطالب : 37

انواع کامپیوتر را بشناسیم


تاریخ انتشار پست : 1396/7/29 بازدید : 225



کامپیوتر چیست؟‌

به بیان ساده، کامپیوتر ابزار یا وسیله ای است که قابلیت برنامه ریزی دارد و با استفاده از  بخش های اصلی زیر فعالیت می کند:

بخش ورودی (Input Unit) : بخشی که رایانه با استفاده از وسیله های ورودی مثل کیبورد، موس، اسکنر و ... اطلاعات خام (داده Data) را از کاربر میگیرد.

بخش پردازش مرکزی (Central Processing Unit) : در این بخش اطلاعات خامی که از طریق وروردی دریافت شده طی عملیات هایی از پیش تعریف شده مورد تغییر و تحول انجام میگیرد.

پردازنده (CPU) مرکز اصلی پردازش اطلاعات است و می توان آن را مغز رایانه به حساب آورد. هر چه سرعت پردازنده بیشتر باشد سرعت پردازش داده ها بالاتر است.

واحد سرعت پردازنده MIPS یا (Milion Instruction Per Second) : که برابر یک میلیون دستور العمل در یک ثانیه است.

بخش خروجی (Output Unit) : اطلاعات پردازش شده (Information) را از طریق دستگاه های خروجی مثل مانیتور، چاپگر و ... تحویل میدهد.

بخش حافظه (Memory Unit) : محلی که داده ها درون آن قرار گرفته، ذخیره و بازیابی داده ها درون حافظه صورت میگیرد.

ممکن است حجم حافظه اصلی کم باشد. در این صورت باید از حافظه جانبی که سرعت کمتری دارند اما ده ها برابر بیشتر می توانند اطلاعات را نگه دارند و به صورت دائمی اطلاعات را نگه داشته استفاده شود.




انواع کامپیوتر ها:

ابر رایانه (Super Computer) : رایانه هایی با سرعت، توانایی و قدرت پردازش بسیار بالا و اندازه های بسیار بزرگ (مثلا در حد یک ساختمان) هستند و کاربرد آنها در پرو‍‍ژه های پیش بینی اوضاع جوی و امور نظامی و فضایی است.

 

رایانه های بزرگ (Mainframe computer) : برای محاسبات بسیار پیچیده و سنگین در موسسات طراحی شده اند که حجم اطلاعاتی در آنها بسیار بالاست. دسترسی به این رایانه ها معمولا از طریق شبکه و بطور مشترک خواهد بود.

 

رایانه های کوچک (Mini Computer) : در حد متوسط هستند که حجم داده های مورد پردازش و تنوع کارهای آنها نسبتا زیاد است و می توان از آنها برای پردازش کارهای کاربران شبکه استفاده کرد.

ریز رایانه ها (Personal Digital Assistant Computer) : معروف به PC هستند (کامپیوتر های شخصی) بخاطر قیمت پایین و حجم کمتر، کابرد بالایی دارند. قدرت آنها با رایانه های بزرگ نسل های پیش برابری می کند.

 


انواع ریز رایانه ها:

رایانه های رومیزی (Desktop Computer)

رایانه های کیفی (Laptop - Notebook Computer)

رایانه های دستیار دیجیتالی شخصی (PDA)

 

 

انواع کامپیوتر از نظر نوع دریافت داده و پردازش

در نهایت میرسیم به انواع کامپیوتر از نظر نوع دریافت داده و پردازش. بر این اساس کامپیوتر ها به سه دسته تقسیم می شوند:

کامپیوتر های آنالوگ (Analog Computer) : این نوع رایانه ورودی ها را از محیط فیزیکی دریافت می کنند. مثل رایانه هایی برای تشخیص میزان آلودگی هوا استفاده می شوند.
 

کامپیوتر های دیجیتال (Digital Computer) : نسبت به رایانه های آنالوگ از دقت بالاتری بر خور دارند. الفبای آنها صفر و یک است و با داده های صفر و یک کار می کنند.

کامپیوتر های پیوندی (Hybrid Computer) : این رایانه ها دارای ورودی های آنالوگ و خروجی دیجیتال هستند.
 
آموزش مقدماتی کامپیوتر

امروزه با پیشرفت پر سرعت تکنولوژی، تمامی افراد در سنین مختلف باید کار با کامپیوتر را یاد بگیرند. کارهای روزانه زیادی توسط کامپیوتر و سیستم های کامپیوتری قابل انجام هستند تا روند مراجعه حضوری برای انجام کارها کاهش یابد.



آشنایی با کامپیوترها:
کامپیوتر وسیله ای الکترونیکی است که اطلاعات و یا داده را ویرایش می کند و این توانایی را دارد که داده ها را ذخیره، بازیافت و پردازش کند. از کامپیوتر می توان برای تایپ یک سند و فرستادن ایمیل و یا جستجو در اینترنت استفاده کرد. همچنین می توانید از آن برای محاسبات و حسابداری و مدیریت داده ها و حتی بازی کردن و یا کارهای دیگر استفاده نمایید.

کار با کامپیوتر:
برای شروع کار با کامپیوتر، شاید ذخیره سازی اطلاعات بسیار اسرارآمیز به نظر می رسد. تمام مدل های کامپیوتر دارای دو بخش اصلی هستند.

سخت افزار چیست؟
هر بخش از کامیپوتر که توسط شما قابل مشاهده و قابل لمس کردن باشد را سخت افزار میگویند.
مثل مادربورد، مانیتور و یا کیبورد (صفحه کلید) و...

نرم افزار چیست؟
هر برنامه ای از کامپیوتر و اجزای آن که به سخت افزار دستور میدهد که هر لحظه چه کاری باید انجام شود. مثل ویندوز و Word ...



هر وسیله ای که برای کامپیوتر خودتان خریداری کنید جزو این دو دسته بندی سخت افزار و نرم افزار به حساب می آید. اما وقتی که راجع به این موارد مطالبی را آموختید خواهید دید که چقدر ساده هستند. اولین کامپیوتر الکترونیکی (ENIAC) در سال 1946 عرضه شد. ارتفاع آن 1800 فوت بوده و وزن آن 30 تن بود.



انواع دیگر کامپیوترها چه هستند؟
اکثر افراد وقتی نام کامپیوتر را می شنوند یاد کامپیوترهای خانگی می افتند، مثل کامپیوتر شخصی و یا لپ تاپ. کامپیوترها انواع مختلفی دارند و در اندازه و نوع متفاوت هستند و در زندگی روزمره ما نقش های متفاوتی را ایفا می کنند. مثل زمانی که از دستگاه خودپرداز پول دریافت می کنید و یا در مغازه سبزی فروشی با کارت خود خرید می کنید و یا از ماشین حساب استفاده می کنید و یا از کامپیوتر برای تایپ متنی استفاده کنید همه نمونه این موارد هستند.



کامپیوترهای خانگی
خیلی از افراد هستند که از کامپیوتر در خانه و مدرسه و یا کتابخانه از آن استفاده می کنند. کامپیوترها می توانند بزرگ، کوچک و یا متوسط باشند که معمولا هم روی میز قرار داده می شوند. وقتی که دیگر اجزا مثل ماوس، مانیتور، صفحه کلید را به کامپیوتر اضافه کردید حالا یک کامپیوتر شخصی خواهید داشت.

اکثر کامپیوترها به راحتی ارتقا داده می شوند و قابل گسترش دادن هستند و اینکه می توان بخش جدید را به آنها اضافه کرد. دیگر مزیت آنها کم قیمت بودن آنهاست. اگر کامپیوتر و لپ تاپ را با مشخصه های یکسان با هم مقایسه کنید، می بینید که کامپیوترهای شخصی ارزان قیمت تر هستند.

بعضی از آنها طوری طراحی شده اند تا جای کمتری را اشغال کنند و اغلب به آنها اصطلاح همه چیز در یک مجموعه (All-In-One Desktop Computers) داده میشود.


لپ تاپ ها Laptop
دومین نوع کامپیوترها که بسیار شناخته شده است لپ تاپ ها یا به اصطلاح کامپیوتر همراه هستند. لپ تاپ ها باطری دارند و یا بصورت AC-Power (کامپیوترهای شخصی قابل حمل) هستند و این امکان را به شما می دهد که هر کجا بخواهید از آنها استفاده کنید.

همانطور که می دانید این کامپیوترهای قابل حمل، کوچک بوده و به راحتی نمی توان به اجزای درون آنها دسترسی پیدا کرد. یعنی اینکه نمی توانید آنها را مثل کامپیوترهای شخصی ارتقا دهید. اما می توانید به آنها RAM و یا هارد دیسک اضافه کنید.

بعضی مواقع به آنها Notebook Computer هم گفته می شود.

 
سرورها Servers
سرور کامپیوتری است که اطلاعات را به دیگر کامپیوترها در شبکه ارائه می دهد. اکثر کسب و کارها دارای فایل سرور هستند که کارکنان می توانند برای ذخیره و یا به اشتراک گذاشتن اطلاعات از آنها استفاده کنند. یک سرور می تواند مثل یک کامپیوتر شخصی و یا بزرگتر از آن باشد.

یک سرور نقش اساسی را در اینترنت بازی می کند آنها جایی هستند که صفحات وب در آنجا ذخیره شده اند. وقتی که شما روی لینکی از صفحه جستجو کلیک می کنید در واقع سرور وب، آن صفحه ای را که می خواهید برای شما باز می کند.

 


دیگر انواع کامپیوترها
امروزه انواع بسیار زیادی از کامپیوترها وجود دارد که می توانید تهیه کنید و بعضی از آنها حتی کوچکتر از لپ تاپ ها هم هستند. در اینجا مثال های دیگری هم وجود دارد:

کامپیوترهای تبلت: این صفحه حساس لمسی، برای تایپ کردن و جهت یابی استفاده میشود. از آنجا که به ماوس و یا صفحه کلید نیاز ندارند، تبلت ها راحت تر از لپ تاپ ها قابل حمل هستند.

تلفن همراه: بعضی از تلفن های همراه نیز مثل کامپیوتر ها می توانند کارهای مشابه انجام دهند، مثل جستجو در اینترنت و یا بازی کردن. به این تلفن ها به اصطلاح Smartphones گفته می شود.

کنسول بازی: یک کنسول بازی نوعی از کامپیوتر است که مخصوص بازی کردن است، اگرچه آنها بسیار کامل مثل کامپیوترها شخصی نیستند. اکثر کنسول های جدید مثل نینتندو به شما این امکان را می دهد که غیر از بازی کردن در اینترنت هم جستجو کنید.

تلویزیون ها: درحال حاضر بعضی از تلویزیون ها کارکردهایی دارند که به شما این امکان را می دهند که به تمام اطلاعات اینترنت هم دسترسی داشته باشید.



PC و Mac

اکثر کامپیوترهای شخصی به دو صورت PC یا Mac هستند. هر دو مدل دارای کارکردی کامل هستند.

Mac: سیستم عامل مک در سال 1984 تعریف شد، این کامپیوتری بود که با توجه به زمان تولید خود جلوه های زیبای گرافیکی داشت. تمام کامپیوترهای مک در کمپانی Apple ساخته شده اند و تقریبا همه آنها از سیستم عامل Mac OS X استفاده می کنند.

PC: در واقع PC را میتوان جزو IBM PC Compatible دانست، و این اصطلاح را می توان به هر کامپیوتر شخصی نسبت داد. تقریبا تمام کامپیوترها و لپتاپ های متداول که سیستم عامل ویندوز روی آنها نصب میشود در زیرمجموعه PC قرار میگیرند.

دسته : کامپیوتر ,
برچست ها :

نقد فیلم ایرانی زرد


تاریخ انتشار پست : 1396/7/20 بازدید : 160

کارگردان : مصطفی تقی‌زاده

نویسنده : مصطفی تقی‌زاده

بازیگران : بهرام رادان، ساره بیات، مهرداد صدیقیان، شهرام حقیقت دوست، بهاره کیان‌افشار ، آناهیتا درگاهی، حسین مهری، امیرعلی نبویان، متین ستوده، مرتضی تقی‌زاده، سیدعلی صالحی، شهروز دل‌افکار، رومینا رفیعا، رضا شمس‌الدین، فرهاد مهدوی، حسین نائینی، علیرضا استادی

خلاصه داستان : فیلم داستان جوان پسند اجتماعی و در فضایی شهری و روایت منحصر به فردی از داستان زندگی چند جوان را روایت می‌کند.


اولین فیلم مصطفی تقی زاده، که در آن مقام نویسنده و کارگردان را دارد، فیلمی پر بازیگر و در نگاهی کلی و به دور از هرگونه سخت گیری قابل قبول است، که می‌تواند جایش را در دل بیننده باز کند و به عنوان اثری دغدغه مند و اجتماعی ذهن بیننده را درگیر نماید، اما اگر نگاهی دقیق تر و موشکافانه تر به اثر بیندازیم، متوجه اشکالاتی خواهیم شد، که تنها با دقت بیشتر در نگارش فیلمنامه و پرداخت بهتر فیلم، این اشکالات از بین می‌رفتند و «زرد» تبدیل به اثری قابل تامل و حتی بسیار خوب در سینمای ما می‌شد، اتفاقی که شاید به دلیل تجربه اول کارگردان نیفتاده و تمرکز بیش از حد او در نمایش مشکلاتی که پشت سر هم ردیف می‌شوند تا شخص یا اشخاصی را به زمین بکوبانند، باعث شده تا تمرکز روی دیگر عناصر از بین برود و فیلم آن طور که پتانسیلش را دارد، نتواند اثرگذار عمل کند، ساختار فیلم «زرد» از ساختار کلاسیک سینما تبعیت می‌کند، و موفق می‌شود تا نقطه گذاری‌هایش را در این ساختار انجام دهد و بیننده را نیز متوجه تغییرات بکند، اما اینکه تا چه اندازه در رساندن منظورش، پیاده سازی مضمونش و اثر گذاری روی بیننده موفق بوده است، باید مورد بررسی قرار گیرد.


Zard«زرد» فیلمی است که عناصر خوب و بد را در کنار هم داراست، به طوری که نه می‌توان گفت با فیلم ضعیفی روبرو هستیم و نه می‌توان گفت اثری بسیار قوی در جلوی دیدگان ما قرار دارد، فیلمنامه در جاهایی موفق است و در جاهایی به هیچ وجه نمی‌تواند منظورش را برساند، و به این دلیل که ساختار فیلم کلاسیک است و معضلاتی اجتماعی را پی می‌گیرد، ضعف‌هایی که گاها در فیلمنامه دیده می‌شوند، روی کل فیلم، اثر بدی خواهند گذاشت و به طور قطع اثر گذاری کلی فیلم و پذیرش بعضی اتفاقات از سوی بیننده را دچار مشکل می‌کند.

فیلم با نمایش سفر چند جوان سرحال و جذاب آغاز می‌شود، و در این سفر مشخص می‌شود که این جوانان چه ارتباطی با هم دارند و اینکه آن‌ها مخترعینی هستند که قرار است تا چند روز دیگر به ایتالیا سفر کنند، زیرا اختراع آن‌ها پذیرفته شده و با احترام بسیار قرار است در آن کشور زندگی کنند، اما دیری نمی‌گذرد که مشکل پیش آمده برای یکی از آن‌ها سفر دیگران و البته زندگی خودش را به شدت تحت تا‌تیر قرار می‌دهد و همه اشخاص را درگیر می‌کند.

Zardفیلم در ساختار خودش ابتدا معرفی ای را برای شخصیت‌ها و روابطشان در نظر می‌گیرد تا به نقطه عطف برسد، اما این معرفی آن قدر کلی و خلاصه انجام می‌شود و تنها یک سری اطلاعات از دوستی اشخاص با یکدیگر و اینکه به زودی چه کاری انجام خواهند داد به بیننده می‌دهد، که در ادامه، فیلم برای قبولاندن یک سری از مسائل به بیننده دچار مشکل می‌شود، در اصل اینگونه معرفی به خودی خود موضوع بدی نیست، اما در حالتی که جزییات روابط شخصیت‌ها، عمق روابطشان و مهمتر از همه مشکلات شخصی آن‌ها در ادامه تاثیرگذار بر روند قصه نباشد، اتفاقی که دقیقا خلاف آن در «زرد» رخ می‌دهد، معرفی بسیار کلی انجام می‌شود، اما در ادامه موضوعاتی فیلم را تحت تاثیر قرار می‌دهند که هیچ گونه زمینه سازی درستی برای آن‌ها انجام نشده است. به عنوان مثال در صحنه ای که حامد (شهرام حقیقت دوست) حالت تهوعی نه چندان جدی می‌گیرد، به هیچ وجه زمینه مناسبی برای بیماری کبدی او چه از نظر منطقی و چه از نظر داستانی نیست، و بهتر بود که پیشینه ای قوی تر از بیماری حامد که به طور مستقیم روی داستان تاثیر می‌گذارد، داده می‌شد. یا در صحنه ای که شخصیت‌های فیلم در کنار دریاچه ای مشغول کباب زدن و خوشگذرانی هستند، بهتر بود به جای استفاده از دیالوگ‌هایی که درام را پیش نمی‌برند و کارکرد چندانی هم ندارند، به بهانه‌ای اطلاعات بهتری از شخصیت‌ها به بیننده داده می‌شد، و دیالوگ‌ها هدفمندتر و درست تر انتخاب می‌شدند، زیرا همانطور که گفته شد، پیشینه شخصیت‌ها و نوع روابطشان روی داستان تاثیرگذار است، و اگر این المان‌ها در پرده اول فیلم رعایت می‌شد، قطعا با فیلم بسیار دقیقی طرف بودیم، اما به هر حال پس از این معرفی جذاب اما نه چندان کاربردی، نقطه عطف فیلم اتفاق می‌افتد، نکته ای که جز نکات خوب فیلم «زرد» محسوب می‌شود، همین نقطه گذاری‌های به موقع در ساختار کلاسیک فیلم است، نویسنده به بهانه ای اتفاقی را رقم می‌زند تا جریان قصه را عوض کند و همه شخصیت‌ها را درگیر آن اتفاق کند، حامد که ماشینش را به دوستش فروخته است، در راه بازگشت به خانه با همان دوستش کودکی را زیر می‌گیرند، و این اتفاق باعث می‌شود تا شوکی به او وارد شده و به کما برود، اتفاقی که به خوبی در فیلم پیاده شده و روند قصه را عوض می‌کند، اما از اینجا به بعد فیلمنامه دچار یک سری از مشکلات است، که می‌توانستند نباشند، و اگر نبودند، قطعا «زرد» اثری سطح بالا در نمایش معضلات بود.

Zardاین چند جوان نخبه، باید برای حامد کبدی تهیه کنند تا به او پیوند زده شود، نکته مثبت در مورد در فیلم، قطعا کمبودهای مالی چند جوان نخبه است که به خوبی نمایش داده شده، موضوعی که بسیاری از نخبه‌ها در هر زمینه ای در کشور ما با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، و شاید اگر برای هر کدام از آن‌ها چنین موضوعی پیش بیاید، نتوانند آن را حل کنند، اما نکات بدی هم در کشمکش‌های فراوان این قسمت از فیلم وجود دارد، اول از همه اینکه شخصیت‌ها به خوبی شکل نگرفته اند، و شاید به سختی بتوان تک تک این افراد را به عنوان نخبه پذیرفت، درست است که هر کسی با هر تیپ و شکل ظاهری ای می‌تواند نخبه باشد، اما فیلم هیچ تلاشی نمی‌کند تا به بیننده بقبولاند که این افراد نخبه هستند، تنها همان معرفی ابتدایی را کافی می‌داند و در ادامه هیچ نشانه دیگری به بیننده نمی‌دهد، در واقع باید گفت تقی زاده، مانند شخصیت‌هایش آن قدر درگیر مشکلاتی می‌شود که پشت سر هم و به صورت تیتروار اتفاق می‌افتند که مجالی برای تمرکز روی چیزهای دیگر پیدا نمی‌کند، و نخبه بودن آن‌ها تنها در حد نام باقی می‌ماند و این موضوع فاصله ای بین فیلم و بیننده ایجاد می‌کند، پرداخت به جزییات در این کشمکش‌ها به خوبی شکل نگرفته است، اما کارگردان سعی دارد از جزییاتی که هیچ زمینه‌ای برایشان فراهم نکرده استفاده کند تا همچنان فیلمش را جذاب نگاه دارد اما دست از موضوعات اصلی کشیده و به حاشیه می‌پردازد و سیلی از مشکلات را روانه این جوانان می‌کند، جریان تصادف حامد که در پی آن اتفاق دیگری می‌افتد و به کلی جریان فیلم را عوض می‌کند به خودی خود یک موضوع مهم و درگیر کننده است که می‌تواند تا پایان فیلم ادامه داشته باشد، اما همانجا رها می‌شود زیرا کارگردان به محض اینکه به هدفش در تغییر جریان روند فیلم می‌رسد، با عجله ای فراوان قصد در نشان دادن تمام چیزی دارد که شخصیت‌هایش را به قهقرا می‌برد، کاری که اگر انجام نمی‌شد و تمرکز روی یک مشکل صورت می‌گرفت و سایر عوامل کمک می‌کردند تا گره افکنده شده باز شود و یا حتی به درستی شخصیت‌هایش را درون خود گرفتار کند، آن گاه زرد حرف‌های زیادی برای گفتن داشت، از این دست مشکلات که به خودی خود می‌توانستند یک داستان جدا برای فیلم رقم بزنند را در چند جای دیگر نیز می‌توان دید، مثلا جریان خیانت حامد به نهال (ساره بیات) یک جریان مجزا را برای بررسی می‌طلبد، زیرا موضوع جذابی است که در جایی از فیلم رخ می‌دهد که انتظارش نمی‌رود، اما همانجا نیمه کاره رها می‌شود و نمی‌تواند اثر چندانی بگذارد. رفتارهای چند نخبه در این کشمکش‌ها در جاهایی اصلا قابل قبول نیست، شخصیت شهاب (بهرام رادان) که بسیار فداکار و بامعرفت است، و گویا می‌تواند مرحمی برای دردها و کمکی برای همه مشکلات باشد، چگونه آن قدر ساده و بچه گانه راضی می‌شود تا صد میلیون پول را به کسی بدهد که هیچ کاری از او ساخته نیست، در واقع اگر شخصی چند فیلم هم در طول عمرش نگاه کرده باشد، قانون را در این باره می‌داند و از آن مهمتر به همین راحتی این مقدار از پول را یکجا به شخصی برای معامله غیر قانونی نمی‌دهد، او نخبه است اما ظاهرا فرقی با دیگران ندارد، و یا یکی از صحنه‌های بد فیلم جایی است که فرامرز (مهرداد صدیقیان) خونش به جوش می‌آید و در سالن بیمارستان اعتراض می‌کند، و به شهاب می‌گوید که او برای چه کسی تلاش می‌کند، برای زنده ماندن حامد یا برای نهال، و طبیعی این است در آن شرایط بد و وضعیت بغرنج، شهاب پاسخی دندان شکن به فرامرز بدهد،(زیرا با فیلمی کاملا رئال طرف هستیم) اما در حالی که در دکوپاژی بدنهال هم صدای آن‌ها را می‌شنود، شخصیت شهاب با حسی بد و غیر قابل باور می‌گوید این تنها برای گذشته بوده است، در واقع نه می‌توان رفتار فرامرز را در آن‌جا پذیرفت، نه رفتار شهاب و نهال را قابل قبول دانست، و یا همانطور که گفته شد، مساله خیانت حامد که با ورود معشوقه اش بهار (آناهیتا درگاهی) بسیار جذاب و خوب بود، نیمه کاره رها شد، اما بینندگان عکس العملی از نیکی (بهاره کیان افشار) در هنگام حضور بهار می‌بینند که گویی او می‌خواهد بهار را بکشد، اما فردای آن روز به نهال می‌گوید که از همه چیز خبر داشته است، موضوعی که به هیچ وجه پایه گذاری خوبی برای آن نشده، زیرا نه آن شدت از عصبانیت قابل قبول است و نه چیزی در مورد عمق رابطه نیکی و حامد به بیننده گفته شده است، و همین اتفاقات باعث می‌شوند تا فیلم قدرت و قوت خود را از دست بدهد. جریان زیر گرفتن کودک که موضوع بسیار مهمی در فیلم است، پس از اینکه در همانجا رها می‌شود، تنها با حضور برادر دوست حامد (حسین مهری) مجددا مطرح می‌شود، اما هم خیلی دیر و نا به جا این اتفاق می‌افتد و هم اینکه به هیچ وجه تاثیری روی ذهن و فکر بیننده نخواهد داشت، زیرا در آن لحظه آن قدر اتفاقات ناگواری رخ داده است، که مساله ای که در ابتدای فیلم رها شده و مهم هم بوده، نمی‌تواند کارکردی برای درام داشته باشد.ملاقات شهاب با همسر سابقش نیز ازصحنه‎های اضافی و نا به جای فیلم است.

Zardاما فیلم نکات مثبت و بارزی هم دارد که می‌توانند بسیار امیدوار کننده باشند، و خبر از حضور کارگردانی بدهند که جای پیشرفت زیادی دارد، تلاشش را می‌کند تا اثری خوب بسازد و مشخص است که تمام توان خود را گذاشته تا بتواند خود را مستقل جلوه دهد و هر چه در چنته داشته رو کرده تا فیلمش یک کپی درجه چند از آثار اصغر فرهادی نباشد، اما چندان موفق نبوده است و البته که این موضوع ایراد محسوب نمی‌شود، شروع فیلم با تمام ضعف‌هایش جذابیت خاص خود را دارد، صحنه ای که نهال در حال صحبت با بهار یعنی معشوقه همسرش است و قرار ملاقاتی با او می‌گذارد و در پشت سر نهال عملیات خاک برداری انجام م و خاک بر زمین ریخته می‌شود، صحنه جذابی است، خانه نهال و حامد با آن همه برهم ریختگی از نکات قابل تامل است، نشانه گذاری برای آرایش نهال و استفاده از آن در پایان فیلم به خوبی انجام شده، نقطه گذاری‌ها در ساختار کلاسیک فیلم به موقع و درست انجام شده اند، و فیلم در نگاهی عادی اثری جذاب برای عام مخاطبان است، و می‌تواند تا پایان آن‌ها را به دنبال خود بکشاند و برای آن‌ها جذاب باشد.

Zardدر نگاهی کلی، «زرد» فیلمی است که دردرون خود معضلات زیادی را مورد هدف قرار می‌دهد، هیچ کدام از آن‌ها را به خوبی دنبال نمی‌کند و به سرانجام نمی‌رساند، شخصیت‌ها را به طور کامل درگیر و گره ای که افکنده است را به درستی باز نمی‌کند، اتفاقی که اگر می‌افتاد قطعا فیلم بسیار قابل قبول می‌شد، تلاش می‌کند تا مستقل باشد، اما نیست، بازی‌های بازیگران کاملا معمولی است و تقریبا هیچ کدامشان حرف تازه ای برای گفتن ندارند اما مهرداد صدیقیان با تمام ضعف‌های شخصیت پردازیش در جاهایی اجرایی بسیار خوب دارد، فیلم برای بسیاری جذاب به نظر می‌رسد، چون اتفاقات و مشکلاتش قابل لمس هستند، اما نگاه ریزبینانه و چندباره ضعف‌هایش را بیرون می‌ریزد، در عرصه بین المللی موفق بوده، چون فاکتورهایی برای این موضوع دارد، ضعف‌های فیلمنامه را میتوانستیم نادیده بگیریم، اگر شخصیت پردازی‌ها خوب بودند، که نیستند، پایانش خوب بود اگر تماسی با موبایل شهاب برقرار نمی‌شد، و در انتخاب بازیگران هم می‌شد که دقت بیشتری به عمل آید، اما قطعا یکی از اهداف جمع کردن ستاره‌هایی دور هم بوده که مردم آن‌ها را دوست دارند.

حرف آخر اینکه، اگر تمام عناصر فیلم را کنار هم بچینیم و سختگیرانه به فیلم نگاه نکنیم، با اثری جذاب و قابل قبول طرف هستیم، اثری که کار جدیدی در سینمای ما نمی‌کند، حرف جدیدی هم نمی‌زند، اما می‌تواند حرف بزند، پیشرفتی برای بازیگرانش محسوب نمی‌شود، اما قطعا قدم مهمی برای کارگردانش است.

اختصاصی نقدفارسی

منتقد: عباس نصراللهی

منبع:سایت نقد فارسی

دسته : فیلم ,
برچست ها :

پاسخ اپل به مشکل وجود هاله آبی رنگ در نمایشگر آیفون X


تاریخ انتشار پست : 1396/7/12 بازدید : 157

شرکت اپل اعتقاد دارد که مشکل وجود هاله آبی رنگ به هنگام تماشای نمایشگر آی‌فون X در حالت مایل، مربوط به فناوری OLED مورد استفاده در این گوشی است.

اگر طی چند روز گذشته گوشی آی‌فون 10 خودتان را تحویل گرفته‌اید یا آن را داخل اپل‌استور در دستان خود گرفته باشید، ممکن است متوجه شده باشید که در صورت تماشای صفحه نمایش این گوشی به‌صورت مایل، نمایشگر درمحورهای فوقانی، تحتانی یا لبه‌ها از انحراف رنگ‌ها به سمت رنگ‌های سرد مصون نیست. این مسئله ناشی از خصوصیات متفاوت تمامی نمایشگرهای اولد است. اگرچه انحرافات رنگ به اندازه برخی پنل‌های AMOLED موجود در سال‌های گذشته نیست، اما هنوز با افزایش زاویه دید، رنگ سفید به صورت فزاینده‌ای متمایل به رنگ آبی می‌شود.

ظاهرا این موضوع از اثرات جانبی اجتناب‌ناپذیر بهره‌گیری از نمایشگرهای اولد است. همان‌طور که اپل در بخش پشتیبانی خود در این زمینه با عنوان “درباره صفحه نمایش سوپر رتینای به‌کار رفته در آ‌ی‌فون 10 شما”، هشدار می‌دهد.

در آن قسمت، ضمن ارائه توضیحات پیرامون پوشش Dolby Vision HDR، کنتراست تقریبا بی‌نهایت و روشنایی بالای نمایشگر آی‌فون 10، اپل هشدارهایی در مورد جنبه‌های منفی اجتناب‌ناپذیر بهره‌گیری از پنل اولد عنوان کرده است. اپل اظهار می‌کند: ” اگر به‌صورت مایل به یک نمایشگر اولد نگاه کنید، ممکن است شاهد انحرافات جزئی در رنگ‌ها و تصویر باشید. این یک خصوصیت پنل‌های اولد بوده و رفتاری طبیعی قلمداد می‌شود.”

همان‌طور که در تصویر سمت راست مشخص است، با مشاهده نمایشگر به‌صورت مایل، رنگ آبی به صورت جزئی در آن قابل رویت است. این مشکل حتی با وجود بازتاب نور از لوسترهای موجود در اپل‌استور نیز مشهود است.

براساس اظهارات صریح اپل، هنوز پنل‌های اولد در مقولات خاصی با نمایشگرهای LCD قدیمی‌تر برابری نمی‌کنند؛ اما هنوز در بسیاری از موارد دیگر مانند نسبت کنتراست، قابلیت انعطاف و نمایش طیف رنگی به‌صورت سینمایی، نسبت به آن‌ها برتری دارند.

دسته : فناوری ,
برچست ها :

ترفندهای فروش موفق


تاریخ انتشار پست : 1396/7/5 بازدید : 179

آیا می خواهید آمار و ارقام فروش را بهبود دهید؟ یا شاید قصد دارید از حالت رکود خارج شوید؟ برای دستیابی به این اهداف و داشتن فروش بهتر باید این عادات را کنار بگذارید.فروش بهتر

اگر کسب و کاری را شروع کرده اید و مشتریانی دارید، بنابراین فروش شما قابل افزایش است. نکته مهم آن است که از روش های مناسب برای افزایش فروش استفاده کنید.


فروش بهتر
برای فروش بهتر و جذب مشتری چه کنیم؟

در حرفه فروش و بازاریابی نیز افراد پس از مدتی دچار عادت هایی می شوند که اگر آنها را اصلاح نکنند، نمی توانند در مسیر پیشرفت گام برداند. در اینجا 20 عادت فروش را که باید هرچه سریع تر ترک کنیم، به شما معرفی می کنیم. حتی اگر یکی از این عادت ها را هم در خود می بینید باید خیلی زود به فکر از بین بردن آن بیفتید تا فروش بهتری داشته باشید.
 
همچنین بخوانید : 5 اتفاق خوب بعد از ترک عادت نشستن طولانی
 
1- فقدان یا عدم توجه به اعتبارسنجی: یک فروشنده حرفه ای باید بتواند به درستی اعتبارسنجی انجام دهد تا وقت خود را بیهوده برای افرادی که نمی توانند مشتری خوبی برای او باشند، سرمایه گذاری نکند.

2- به تاخیر انداختن مشتری یابی: یافتن مشتری جدید شریان حیاتی یک کسب و کار است و به همین دلیل تاخیر انداختن در این فرایند را باید از بین برد.

3- عجله کردن در مرحله معرفی:عدم اعتمادسازی کافی و عجله کردن برای فروش باعث می شود که خریدار احساس خوبی از ارتباط با فروشنده به دست نیاورد.

4- استفاده از موضوعات بی ربط در گفت و گو با مشتری: باید سعی کنیم تا جایی که ممکن است از مسیر فروش خارج نشویم.

5- عدم به روز رسانی مهارت های فروش:مانند هر مهارت دیگری، مهارت های فروش نیز باید بنا به اقتضائات بازار و تغییر رفتار خرید مشتریان، به روز رسانی شوند.

6- وابستگی به یک مشتری بزرگ: اگر یکی از مشتریان بزرگ شما تصمیم بگیرد که دیگر با شما کار نکند، چگونه می خواهید ضرر از دست دادن او را جبران کنید. فلسفه پخش مویرگی این است که اگر روزی یکی از مشتریان کلیدی به هر دلیلی تصمیم به قطع همکاری گرفت، شرکت آنقدر در بازار نفوذ کرده باشد که بتواند این اتفاق را مدیریت کند. وابستگی به یک مشتری بزرگ باعث می شود که شرکت مجبور شود برای از دست ندادن او با هر شرطی که گذاشت کنار بیاید.

7- عدم محصول شناسی: فروشنده تا زمانی که اطلاعاتش در مورد محصول کامل نیست، نباید درباره آن با مشتری صحبت کند.

8- بیشتر از گوش کردن، حرف زدن: فروشنده باید سوال بپرسد، گوش کند و حرف های مشتری را با عبارات جدیدی برای خود او تکرار کند.

9- نگاه صرفا کمّی به فروش: درست است که فروش با اعداد و ارقام سر و کار دارد اما آشنایی با مهارت های ارتباطی و روانشنانسی نیز بخش مهمی از آن را تشکیل می دهند.

10- عدم تبدیل ویژگی ها به منافع: فروشنده باید به جای اینکه روی ویژگی های محصولش تمرکز کند با هوشمندی آن ویژگی ها را تبدیل به منافعی برای مشتری کند و در گفت و گو با مشتری روی آن منافع مانور دهد.

11- ترس داشتن از قیمت: خیلی از فروشنده ها هستند که حتی بیشتر از مشتری دغدغه قیمت را دارند. در صورتی که اگر فروشنده به اینکه با کار خود برای مشتری ارزش آفرینی می کند، اعتقاد داشته باشد، هیچ وقت قیمت به دغدغه ذهنی او تبدیل نخواهدشد.

12- عدم پیگری کردن: فروش با سفارش گرفتن تمام نمی شود. فروشنده ای که می خواهد فروش های تکرارشونده داشته باشد باید مطمئن شود که سفارش مشتری سر وقت و تمام و کمال به او تحویل داده می شود.
 
فروش بهتر
راه های رسیدن به موفقیت و فروش بهتر

13- عدم شناخت مشتری: آیا مشتری شما در سایت هایی مانند لینکداین عضویت دارد؟ آیا شرکت مشتری شما وبسایتی دارد که از طریق آن بتوانید اطلاعاتی درباره آنها به دست بیاورید؟

14- عدم شخصی سازی پیام: پیام های بازاریابی باید برای هر مشتری شخصی سازی شوند و با توجه به نیازها، عادات، فرهنگ و رفتار خاصی آن مشتری به او ارائه شوند.

15- اشتباه در گفتن یا نوشتن اسم مشتری: در مکاتبات باید دقت شود که نام مشتری به درستی نوشته شود. همچنین در ارتباطات شفاهی باید نام مشتری درست بیان شود. به هیچ وجه نباید از مخفف کردن اسامی که گاه در روابط دوستانه به کار می رود، استفاده کرد. یک اشتباه تایپی کوچک می تواند به قیمت از دست رفتن یک معامله بزرگ تمام شود.

16- استفاده از واژه های ناآشنا برای مشتری: گاهی اوقات فروشنده برای آنکه برای خودش و شرکتش پرستیژ ایجاد کند، واژه هایی را به کار می برد که مشتری هیچ چیزی از آنها نمی فهمد. استفاده از واژگان انگلیسی برای این کار بسیار متداول است.
عباراتی همچون ERP، CRM و R&D شاید برای شما کاملا طبیعی باشد اما مشتری با آنها آشنایی ندارد. با زبان خود مشتری با او صحبت کنید.

17- حدس زدن درباره خواسته مشتری: به جای اینکه درباره خواسته مشتری حدس بزنید و آن حدس را پایه و اساس کار خود قرار دهید، خیلی راحت از او سوال بپرسید. فراموش نکنید که انسان ها تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند.

18- زیادی به بروشورهای فروش متکی بودن: در فروشگاهی مشغول خرید کردن بودم که فروشنده ای وارد شد و بروشور محصولاتش را جلوی مشتری گذاشت تا اجناسش را بررسی کند و خودش رفت در گوشه ای ایستاد. در اینجا این فرد را نمی توان فروشنده نامید. او فقط یک حمل کننده بروشور است که سفارش مشتری را دریافت می کند.

19- نامنظم بودن: فروشنده ویترین یک شرکت است. کدام مشتری را سراغ دارید که مایل باشد از شرکتی خرید کند که ویترینش کثیف و به هم ریخته است؟

20- همیشه عذرخواهی کردن یا هیچ وقت عذرخواهی نکردن: همان طور که عذرخواهی نکردن از مشتری به خاطر اشتباهی که رخ داده نشان از بی توجهی و عدم مسئولیت پذیری فروشنده دارد، عذرخواهی کردن بیش از حد از مشتری هم نشان دهنده اعتماد به نفس پایین فروشنده است.

دسته : فروش ,
برچست ها :
تمامی حقوق برای نویسنده محفوظ میباشد